مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!
مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

سخنان حضرت علامه حسن زاده آملی

« آفرین بر شمائی که فقط با سلاح ایمان در مقابل آنان قیام کردید، چنانکه به آنان مهلت ندادید که در دارالمومنین «شهرستان آمل» نفس تازه کنند. عده‌ای از آنانرا به کیفرشان رسانده و عده‌ای را دستگیر و خلع سلاح کردید، شما بی‌سلاح و آنان مسلح، شما در پناه خدای عزوجل و آنان در پناه جنگل

" خودت "

یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند
و تو را همان گونه که هستی بپذیرد،
و عاقبت در می یابی که
او از همان آغاز " خودت " بوده ای!
"یادداشت های ریچارد باخ"

یا ابا صالح المهدی ادرکنی

حضرت آیت الله خامنه ای: ان شاءالله همه این توفیق را پیدا کنیم

که روزى در رکاب آن بزرگوار باشیم

براى خدا تلاش و مجاهدت کنیم

در مقابل چشم آن بزرگوار در راه خدا جانمان را از دست بدهیم

و به فیض شهادت.

آیت الله بهجت (ره):

آیت الله بهجت (ره):
قلب‌ها از ایمان و نور معرفت خشکیده است.
قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید؛
تا برای شما امضا کنیم که امام زمان «عج» آنجا هست.

خدایا! دلمان را جزیره ی خضراش کن!

خدایا! دلمان را جزیره ی خضراش کن!

از آیت الله بهجت سوال شده اینکه میگن حضرت مهدی در جزیره خضرا زندگی می کنه درسته؟
فرمودند: اون قلبی که خونه مهدی فاطمه اس جزیره خضراست.
هر جا که حضرت هستند همون جا جزیره خضراست.
قلب دلسوختگانش خونه شه.

کلامی از شیخ بهائی

کلامی از شیخ بهائی:

آدمی  اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده  نیست، زیرا:

اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است!

اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!

اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!

اگر جمع گرا باشد، می‌گویند  بخیل است!

اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!

اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست...!

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!

و اگر نکند می گویند  کافراست و بی‌دین...!!!

لذا نباید بر حمد و  ثنای مردم اعتنا کرد؛

و جز از خداوند نباید  ازکسی ترسید.

پس  آنچه باشید که دوست دارید.

شاد باشید؛ مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.

20 شهریور سالروز شهادت دومین شهید محراب

آیة الله مدنی در روز جمعه  20 شهریور 1360 پس از آن که نماز جمعه را به پایان برده و در بین نماز به عبادت مشغول می‎شود منافقی از نسل خوارج به سویش هجوم می‎برد و پس از لحظه‎ای کوتاه صدای انفجاری مهیب، محراب عبادت را غرق در خون می‎کند و او در سجاده ی خونین غلتیده و محاسن سفیدش به خون خضاب می‎شود...

امام خمینی (ره) فرمودند: «سید بزرگوار و عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات حجة الاسلام و المسلمین شهید عظیم الشأن مرحوم حاج سید اسد الله مدنی -رضوان الله علیه- هم چون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقی به شهادت رسید. اگر با به شهادت رسیدن مولای متقیان، اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثالِ فرزند عزیزش، شهید مدنی هم آرزوی منافقان را برآورده خواهد کرد.»

۱۹ شهریور رحلت آیت الله طالقانی (رض)

فرازی از پیام امام خمینی(ع)
به مناسبت رحلت آیت الله طالقانی، ۱۹ شهریور1358:
"آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبسی و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ‌گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت...
او برای اسلام به منزلة ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود، بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت..."

دیگر تاریکی حکومت نمی کرد...
دیگر جهل زمان، در زندان های سیاه خود، دست و پای مجاهد تو را به زنجیر ناآگاهی خود نمی بست.
آزادی، دست در دستان خورشید، طلوع خود را در پهنه ی آسمان جشن گرفته بود و تو در اولین جمعه حکومت روشن خورشید، امام جماعت بودی. مصلّی از شوق می لرزید.
نماز جمعه، مشتی بود بر دهان شرق و غرب تاریکی، و تو استوار، فارغ از شکنجه های جهل گذشته ی تاریخ، قنوت روشنت را به آسمان می فرستادی.
زخم شکنجه ها اگرچه به یادگار، بر بدنت بود، امّا اینک آن زخم ها به ثمر نشسته بود.
اینک آن زخم ها، شکوفه آزادی داده بود.
و این جماعت و این وحدت و این جمعه، خود، شهدِ این آزادی بود و تو در محراب، گلبانگ توحید را آزادانه سر می دادی...
فقدان تو، اگر چه زخمی است بر دل های ما، اما نماز جمعه، هنوز تو را از یاد نبرده است.
هر جمعه، حضور تو در صف های نماز جمعه احساس می شود و یادمان نمی رود آن اولین نماز وحدت آفرین را.

جملات عارفانه آقا مجتبی تهرانی در ساعات آخر مهمانی خدا

خدایا اگر ما کوتاه آمدیم، تو کوتاهی‏ های ما را نادیده بگیر!

اگر ما کوتاه آمدیم، ما را به این کوتاهی‏ها مؤاخذه نکن!

ما را با این کوتاهی‏ ها از برکات و غفران خود در این ساعات محروم نساز!

بیا به آن‏هایی که محبت داری و لطف و مرحمت کردی، ما را دست خالی از

سر این سفره رد نکن!

یک طوری نشود که ما از سر این سفره استفاده نکرده، بلند شویم و برویم!

بیا و در این مهمانی خود که برای ما برپا کرده بودی، مثل بقیه که از آنها

پذیرایی کرده ‏ای از ما هم پذیرایی کن!

قسمتی از شعر مازندرانی علامه حسن زاده آملی

نصف شو که پِرسِمِه گیرمِه وضو خومِّه نماز
کُمّه چى پروازها با این که بى‏پر هَسِّمِه‏
شو که بَیّه شوپر هر وَر خوانه شونه پرزنون‏
جانه آمی مِن مگر کمتر ز شوپر َهسِّمِه‏

خوانى از سِرّ حَسِن سَر در بیارى دون که مِن‏
بنده فرمونبَر آل پیمبر هَسِّمِه

نیمه شب که بیدار می شوم و وضویی می سازم و نماز می خوانم

چه پروازهای می کنم با اینکه بال و پری ندارم

شب که می شود شب پره به هر طرف که می خواهد پر می زند

عزیز من بگو که آیا من از شب پره کمتر هستم؟

آیا می خواهی از سرّ "حسن" سر در بیاوری؟

من بنده فرمانبر آل پیمبر می باشم‏

دعای یک ریاضیدان

گفته ریاضى دانى ست که به هنگام مرگ گفت:

پروردگارا! اى آن که قطر دایره و

پایان اعداد و جذر اصم را مى دانى،

مـرا به زوایه قائمـــه به پیشــگاه خود بـــر!

و به خط مستقیم، محشور بدار!

شیخ بهایی

دو بیتی زیبای مازندرانی از علامه حسن زاده آملی

علامه حسن زاده آملی

زمین گیر را دست گیر

مِه دَسِّه هِماس که زمین گیر بَایمِه‏         مِه چَک، تَلِه دَکِت و ناگزیر بَایمِه‏
گتُمِه که پیـر بَیـمِه شِه کار رِ رَسِمِه‏         کاره رَس نیمِه اِسا که پیر بَایمِه‏

6/ 8/ 1347

دستم بگیر که زمین گیر شده ام

پا در دام افتاده و ناگزیر شده ام

می گفتم که در پیری به کارم می رسم

کاری از من بر نمی آید حال که پیر  شده ام