مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!
مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

دوست یعنی


دوست یعنی


کسی که، وقتی پیشت هست آرومی


وقتی نیست احساس می کنی چیزی تو زندگیت کمه


دوست یعنی


کسی که، وقتی ساده و بی منظور حرفات رو می زنی


خیالت راحته هیچ سوء تعبیری نمی شه

ذهن ما باغچه است

ذهن ما باغچه است
گل در آن باید کاشت
گر نکاری، گلِ من
علف هرز در آن می روید
زحمتِ کاشتنِ یک گل سرخ
کمتر از زحمتِ برداشتنِ هرزگیِ آن علف است...

خدایا!

خدایا! به من بیاموز که چطور در سخت‌ترین شرایط

آنگاه که من چیزی را با همه‌ی وجود از تو می‌خواهم

و تو حاجت‌روایی‌ام را مصلحت نمی‌دانی،

از مهربانی و رحمتت ناامید نشوم

و همچنان عاشقت بمانم

خدایا! یادم بده در ناامیدی مطلق، لبخند زدن را...

یادم بده در دل‌شکستگی و رنجش، بخشندگی را...

عاشورا

عاشورا، تنها حکایت عطش، ستم و اسارتی نیست
که بر خاندان پیامبر (ص) رفت؛

عاشورا، تجلی گاه ایمان، عشق و حماسه نیز هست.
عاشورا، تمام روح زمان است در کالبد زمین.

عاشورا، هویت ماست. عاشورا، یک پیام است؛
پیامی آسمانی در زمین که پژواک آن همواره به گوش وجدان های
بیدار آزادگان در هر زمان و مکان می رسد و آنان را به خود فرا می خواند.

عاشورا، یک روز در یک جغرافیای خاص نیست.
گستره عاشورا چنان وسیع است که تاریخ ظرفیت آن را ندارد.

فرهنگ عاشورا و مفاهیم والای مکتبی اش به آدمی می آموزد
تا زمانی که به حق، عمل و از باطل دوری نمی شود، اهل
ایمان باید به دیدار پروردگارشان مشتاق و راغب باشند

که سرور و سالار شهیدان، مرگ را در چنین شرایطی جز سعادت
و زندگی در کنار ظالمان را جز سیه روزی و ننگ نمی دانست.

عاشورا، حجت را بر انسان تمام کرد تا هیچ کس را هیچ گاه بهانه نماند.
اینجا شیرخواره نیز می تواند فریاد بزند، بگرید و در صفیر زهرآگین
تیری سه شعبه، مظلومیت حق را بازگو کند.

اینجا نوجوانی می تواند اسب عشق زین کند و در دریایی از تیغ
و سنگ و نیزه و قهقهه فرو رود.

اینجا مردی می تواند تشنگی اش را در امواج رودخانه، پیش
پای عطش روح، قربانی کند و تشنه کام از آب بیرون آید
و بازوانش را در دفاع از حریم ایمان رها کند و مشکی
از رشادت و حماسه و عشق را به خیمه های فردا برساند.

«سهیلا بهشتی»

باب الحوائج

آن روزی که حضرت عباس (ع) مشک خالی اش

را از آب فرات پر کرد؛

می توانست دلیل ها برای نوشیدن آب بیاورد

مثلا بگوید:اگر آب بنوشم

نیرو می گیرم و بهتر می توانم بجنگم  و...

اما به عشق امامش که تشنه لب بود

و به عشق کودکان و زنان تشنه ی حرم

آب نخورد و لب تشنه جان سپرد

و در آن لحظه بود که سرّ عالم هستی برایش تجلّی کرد؛

شد باب الحوائج و آب تا ابد به پایش افتاد!

پاییز

پاییز است و هوا پر است از

مهربانی هایی که خدا برایمان به بادها سپرده

یادمان نرود که پنجره ی قلبمان باز باشد

برای ورود خدا

داستانک

ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﮐﺎﻟﺴﮑﻪ ﺳﻠﻄﻨﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﻬﻨﻪ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺫﻏﺎﻝ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﻣﺮﺩ ﺫﻏﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ
ﺫﻏﺎﻝ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﻪ ﺫﻏﺎﻝﻫﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﺮﺩ ﺫﻏﺎﻝ ﺑﺎ ﺑﺪﻥ ﻋﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ
ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺍﻭ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ...
ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦﺷﺎﻩ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﺎﻟﺴﮑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺫﻏﺎﻝﻓﺮﻭﺵ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ.
ﺫﻏﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﺑﺪﻭ ﺁﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻠﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ.
ﻧﺎﺻﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﯼ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺟﻨﻬﻢ ﺑﻮﺩﻩﺍﯼ؟!!!
ﺫﻏﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﺯﺭﻧﮓ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ!!
ﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺫﻏﺎﻝﻓﺮﻭﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ ﺩﯾﺪﯼ؟
ﺫﻏﺎﻝﻓﺮﻭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ‏ﺍﯾﻨﻬﺎﺋﯿﮑﻪ ﺩﺭ ﺭﮐﺎﺏ ﺍﻋﻼﺣﻀﺮﺕ
ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ ﺩﯾﺪﻡ!!
ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﻓﺮﻭﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﮑﺚ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﮔﻔﺖ: ‏ﻣﺮﺍ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺪﯾﺪﯼ؟
ﺫﻏﺎﻝﻓﺮﻭﺵ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺷﺎﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ ﺩﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ
ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻗﺘﻠﺶ ﺻﺎﺩﺭ ﺷﻮﺩ،
ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺣﻖ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﺀ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...
ﭘﺲ ﮔﻔﺖ: ‏ﺍﻋﻼﺣﻀﺮﺗﺎ، ﺣﻘﯿﻘﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﻧﺮﻓﺘﻢ...!


عید سعید قربان مبارک

خوشا سر به سوداى معبود سپردن و

فرمان بردن از حضرت دوست!

خوشا شیطان درون خویش را به بند کشیدن و

از هر چه غیر دوست، چشم پوشیدن!

خوشا لحظه قربانى کردن بت‏هاى ظاهر و باطن به پاى عشق

و هم‏سفر شدن با راهیان کوى دلدار!

خوشا روایت «بسم الله» بر گلوى خویش خواندن

و کلمه توحید را بر تخت پادشاهى قلب نشاندن!

خوشا جهاد اکبر با مدعیان دروغین خدایى و

خوشا جان عزیز خویش را

به قربان‏گاه عشق بردن وگذشتن از همه چیز به خاطر او!

«میثم امانى»

یا جواد الائمه

سـلام ما به رخ انورِ امام جواد
درود ما، به تن اطهرِ امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود
کسى به وادىِ غم، یاور امام جواد...

هشتم شهریور؛ پرواز دو کبوتر عاشق

هشتمین روز از ماه شهریور یادآور به خون خفتن مظلومانه شهید رجایی (رئیس جمهور) و شهید باهنر (نخست وزیر) می باشد، دو انسان متعهد و معتقدى که با تمسّک به قرآن و عترت لحظه‏اى از پیمودن طریق حق منحرف نشدند و با اهتمامى بى‏وقفه براى شکل‏گیرى و شکوفایى نهال پر بار انقلاب اسلامى قیام نمودند.

آنان در جهت احیاى ارزش‏هاى دینى و بازگشت ‏به هویت مذهبى، به ویژه در تربیت نسل نوخاسته، دمى آسوده نزیستند. سرانجام آن دو یار صدیق پروانه‏وار بر گرد شمع توحید سوختند و به لقاى معبود شتافتند.

یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

طلوع می‌کند آن آفتاب پنهانی



طلوع می‌کند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی
.
دوباره پلک دلم می‌پرد نشانه چیست؟
شنیده‌ام که می‌آید کسی به مهمانی
.
کسی که سبزتر از هزار بار بهار
کسی شگفت، کسی آن چنان که می‌دانی...
.

"قیصر امین پور"
.

26 مرداد روز رجعت "پرستو های عاشق به وطن" گرامی باد



 روز آزادگان روز بازگشت چلچله های عاشق است
 به دشت لاله های سرخ میدان شهادت ...

ولادت باسعادت امام رضا(ع) مبارک

السلام ای حضرت سلطان عشق
 یا علی موسی الرضا ای جان عشق

السلام ای بهر عاشق سرنوشت
 السلام ای تربتت باغ بهشت

ولادت باسعادت
امام  رضا(ع) مبارک

حرف حساب

تصاویرشباهنگ Shabahang
اگر انسانی هستی که نمیتوانی

به دادِ کسی برسی

اقلاً "آدم"باش و

دادِ کسی را در نیاور!

یغماگلرویی

مهربانی

تصاویرشباهنگ Shabahang
مهربانی...

باغ سبزی است که
از روزنه پنجره ها باید دید

مهربانم مگذار لحظه ای روزنه
پنجـــــــــــــــره ها بستـــــــه شود

امروزتون پر از مهربانی

داستانک

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤
مرد نابینا روز خوشی را در خانه دوستش گذراند. شب هنگام که می خواست به خانه برگردد از دوستش تقاضای فانوس کرد. دوستش با تعجب پرسید:
«فانوس؟فانوس که در دیدن تو تأثیری ندارد؟»
مرد نابینا جواب داد «فانوس را برای خودم نمی خواهم،برای مردم می خواهم که مرا ببینند و به من بر خورد نکنند.»
فانوس را از دوستش گرفت و به راه افتاد. مسافتی نرفته بود که مردی باشدت بااو برخورد کرد. مرد نابینا فریاد زد:«نمی توانی حواست را جمع کنی؟مگر فانوس مرا نمی بینی؟»
مرد بسیار مؤدبانه جواب داد «متاسفانه خیرآقا همان طور که می بینید من نابینا هستم.»

استفان_لاکنر

رایگان



وقتی یک ماشین لباسشویی جدید خریدم، ماشین قدیمی را بیرون گذاشتم و یک کاغذ روی آن چسباندم که روی آن نوشته شده بود: «رایگان».
دو روز گذشت و متوجه شدم ماشین لباسشویی هنوز سر جای خود قرار دارد. فکری به ذهنم رسید، کاغذ روی آن را کندم و به جایش کاغذی چسبانده و نوشتم: «فروشی، ۵۰ هزار تومان».
صبح روز بعد دیدم که ماشین لباسشویی را دزدیده اند!

درد سیاتیک را بشناسیم!


درد سیاتیک به مجموعه علایمی گفته می شود که در اثر تحت فشار قرار گرفتن و یا تحریک شدن عصب سیاتیک حاصل می شوند. درد سیاتیک یکی از دلایل شایع درد کمر و پا است و فتق دیسک بین مهره ای از علل شایع ایجاد آن می باشد. عصب سیاتیک طولانی ترین عصب بدن انسان است که از ناحیه کمری آغاز می شود و تا انتهای پا امتداد دارد. درد سیاتیک بیشتر در سنین 30 تا 50 سالگی بوجود می آید.

 درمان آن چیست!؟

 داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (OTC) مانند آسپیرین یا ایبوبروفن می توانند این دردها را کاهش دهند. اما متاسفانه هیچ تضمینی وجود ندارد که درد سیاتیک پس از بهبود دوباره ایجاد نشود! حرکات کششی صحیح، نشست و برخاست صحیح و ماساژدرمانی زیر نظر متخصص مربوطه از راه های درمان بدون دارو و نیز همراه با دارو می باشند.