....................
روزگاری مریدومرشدی درسفربودندکه شبی را درخانه ی زنی فقیرماندند…
زن چون غذایی درخانه نبود ازشیرتنها بزشان به آنها طعام داد…
مریدکه نگران فقرونداری آنان بودشبانه به دستور مرشد بزرا کشت.
سالها بعد مریدومرشد واردشهری شدند که زن تاجری ثروتمندترین فردآنجابود
آن دو درپی رازموفقیت زن راهی منزل تاجرشدند
وقتی علت راجویاشدند زن گفت
سالهاپیش بزی داشتم که روزی دیدم مرده
برای گذران زندگی هریک به کاری مشغول شدیم…
اینچنین شد که من اکنون بزرگترین تاجرشهرشدم..
مرید فهمید هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن مانع رشدو تغییرمان است
و باید برای رسیدن به موفقیت و تغییرات بهتر آن را قربانی کرد.
گاهی لذتهای زودگذر زندگی مثل این کار این بچه است اون لذتها رو بهش میخوایم دست پیدا کنیم ولی وقتی بهش دسترسی پیدا کردیم میفهمیم ارزش نداشه وفقط اهش برامون باقی میمونه
....................
روزگاری مریدومرشدی درسفربودندکه شبی را درخانه ی زنی فقیرماندند…
زن چون غذایی درخانه نبود ازشیرتنها بزشان به آنها طعام داد…
مریدکه نگران فقرونداری آنان بودشبانه به دستور مرشد بزرا کشت.
سالها بعد مریدومرشد واردشهری شدند که زن تاجری ثروتمندترین فردآنجابود
آن دو درپی رازموفقیت زن راهی منزل تاجرشدند
وقتی علت راجویاشدند زن گفت
سالهاپیش بزی داشتم که روزی دیدم مرده
برای گذران زندگی هریک به کاری مشغول شدیم…
اینچنین شد که من اکنون بزرگترین تاجرشهرشدم..
مرید فهمید هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن مانع رشدو تغییرمان است
و باید برای رسیدن به موفقیت و تغییرات بهتر آن را قربانی کرد.
مطلب تامل برانگیزی است
ای جان الهی جوجو ناز...
وااااای وااای، چه خوردنیه این نینی، قربونش برممممم
گاهی لذتهای زودگذر زندگی مثل این کار این بچه است اون لذتها رو بهش میخوایم دست پیدا کنیم ولی وقتی بهش دسترسی پیدا کردیم میفهمیم ارزش نداشه وفقط اهش برامون باقی میمونه
از حضورتون سپاسگزارم
سلام خیلی جالب بود مثل همیشه تشکر کلی خندیدیم.
بیچاره بچه بی گناه . امان از دست بزرگتر ها با این سرگرمیشون.
سلام مائده جون

متشکرم