مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

چه کسی واقعا" خدا را دوست دارد؟؟

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید

که در یک دستش مشعل در دست دیگرش سطل آبی

گرفته بود و در جاده ای راه می رفت

مرد جلو رفت و از فرشته پرسید:

این مشعل و سطل آب راکجا می بری؟

فرشته جواب داد: می خواهم با این مشعل

بهشت را آتش بزنم!

و با این سطل آب؛

آتش های جهنم را خاموش کنم!

آن وقت ببینم چه کسی واقعا" خدا را دوست دارد؟؟

دعا کن گندمت آرد شود!

زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت ، سنگ بشود».
آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»

بلندم کن


خدایا دستم به آسمانت نمی رسد


اما تو که دستت به زمین می رسد


"بلندم کن"

سیب و توت فرنگی

یه خانم معلم ریاضی به یه پسر هفت ساله ریاضی یاد می داد. یه روز ازش پرسید: اگه من بهت یک سیب و یک سیب و یک سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

پسر بعد از چند ثانیه با اطمینان گفت: 4 تا!

معلم نگران شد انتظار یک جواب صحیح آسان رو داشت (3تا)

او ناامید شده بود. او فکر کرد "شاید بچه خوب گوش نکرده است" تکرار کرد: خوب گوش کن، خیلی ساده است، تو می تونی جواب صحیح بدهی اگر به دقت گوش کنی. اگه من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی بیشتر، سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

پسر که در قیافه ی معلمش نومیدی می دید دوباره شروع کرد به حساب کردن با انگشتانش. او دنبال جوابی بود که معلمش را خوشحال کند. تلاش او برای یافتن جواب صحیح نبود بلکه تلاشش برای یافتن جوابی بود که معلمش را خوشحال کند. برای همین با تامل پاسخ داد... 4تا! نومیدی در صورت معلم باقی ماند.

به یادش آمد که پسر توت فرنگی را دوست داره. او فکر کرد شاید پسرک سیب را دوست نداره و برای همین نمیتونه تمرکز داشته باشه. در این موقع او با هیجان فوق العاده و چشم های برق زده پرسید: اگه من به تو یک توت فرنگی و یکی دیگه و یکی بیشتر، توت فرنگی بدهم تو چند تا توت فرنگی خواهی داشت؟

معلم خوشحال به نظر می رسید و پسرک با انگشتانش دوباره حساب کرد و با تامل جواب داد 3تا. حالا خانم معلم تبسم پیروزمندانه داشت. برای نزدیک شدن به موفقیتش، خواست به خودش تبریک بگه. ولی یه چیزی مونده بود، او دوباره از پسر پرسید: اگر من به تو یک سیب و یک سیب دیگه و یکی بیشتر، سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟ پسرک فوری جواب داد 4 تا!!!

خانم معلم مبهوت شده بود و با صدای گرفته  و خشمگین پرسید:

چطور؟ آخه چطور؟

پسرک با صدای پایین و با تامل پاسخ داد:

"برای اینکه من قبلا یک سیب در کیفم داشتم"!

نتیجه: اگر کسی جواب غیر قابل انتظاری  به سوال ما داد دلیل بر اشتباه بودن آن نیست.شاید ما به یه بُعدی از آن توجه نداشته ایم.

چرخ خیاطی چگونه کار می کند؟

شاید برای همه ما این سئوال پیش آمده باشد که:

چرخ خیاطی چگونه کار می کند و چگونه چنین دوختهای ریز و ظریف

بدون ذره ای خطا در پی هم قرار می گیرند. عکس زیر را ببینید...


کاسه فروشی نیست!

عتیقه ‌فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه در آن آب می‌خورد.

دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می‌خری؟

گفت: یک درهم. رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی. عتیقه‌ فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه‌اش شود بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی.

رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام.

کاسه فروشی نیست.!!

عبادتهای خالصانه


فاطمه زهرا(س):

کسی که عبادت های خالصانه خود را

به سوی خدا فرستد،

پروردگار بزرگ، برترین مصلحت را

به سویش فرو خواهد فرستاد.

روز بزرگداشت شهدا

مهربانی ها

سلام بر آنهایی که قامت راست کردند تا قامت ما خم نشود

سلام بر آنهایی که به نفس افتادند تا ما از نفس نیافتیم

سلام بر آنهایی که رفتند تا ما بمانیم

سلام بر مردان خدا

سلام بر شهدا ...!

دو گدا

دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود...
مردم زیادی که از اونجا رد میشدن به هر دو نگاه میکردن ولی فقط تو کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول مینداختن.
یه کشیش که از اونجا رد میشد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیبه پول میدن و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمیده.
رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا یه کشور کاتولیکه، تازه اینجا مرکز مذهب کاتولیک هم هست.
پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی جلوت پول نمیدن، به خصوص که درست نشستی بغل دست یه گدای دیگه که صلیب داره جلوش.
در واقع از روی لجبازی هم که باشه مردم به اون یکی پول میدن نه به تو.
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت:

هی "موشه" نگاه کن کی اومده به برادران "گلدشتین" بازاریابی یاد بده؟!


(گلدشتین یه فامیلی معروف یهودیه)

شلمچه!

شلمچه کتاب است، خواندنی ترین کتاب حماسه.
شلمچه آسمان است،
سرشار از ستاره های سرخ.
شلمچه بهار است ،لبریز از گلهای محمدی.
شلمچه دریاست،
مواج از موج های عاشقی...

مرا ببخش...

خدایا!


بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم،

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم،

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم ،

بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس

نسبتش دادم،

و

بابت هر گره ای که به دستم کور شد و مقصر تو را

دانستم و از تو روی گرداندم،

مرا ببخش...

مرا ببخش...

مراقب باشید...!

مراقب افرادی که همرنگ جماعت میشن باشید...!


عدد عجیب 15873

جالبه!

در مجموعه اعداد طبیعی، عدد ۱۵۸۷۳ عدد عجیبی است.

چون اگر آن را در هر عدد یک رقمی ( ۱ تا ۹ ) ضرب کنیم و سپس

حاصل را در عدد ۷ ضرب کنیم،

همه ارقام عدد حاصل، عبارت خواهد بود از عدد انتخابی.

برای مثال اگر این عدد را در ۴ ضرب کنیم، داریم: ۶۳۴۹۲ = ۴×۱۵۸۷۳

حال با ضرب این عدد بدست آمده در ۷ داریم: ۴۴۴۴۴۴ = ۷×۶۳۴۹۲

حال شما برای اعداد دیگری امتحان کنید...

تبسم بعد از گریه


هیچوقت نباید به اجبار خندید

گاهی باید تا نهایت آرامش گریه کرد

تبسم بعداز گریه ، از رنگین کمان بعداز باران هم زیباتر است . .

تست هوش

لطفا ابتدا سوالات را پاسخ دهید و سپس جواب ها رو ببینین...

خودتون رو هم گول نزنید...!

سوالات !!


مسئله 1 - فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس می شوند، در ایستگاه دوم 3 نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند. راننده چند سال دارد؟


مسئله 2 - پنج کلاغ روی درختی نشسته اند، 3 تا از آنها در شرف پرواز هستند. حال چه تعداد کلاغ روی درخت باقی می ماند؟


مسئله 3 - چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد؟


مسئله 4 - شیب یک طرفِ پشت بام شیروانی، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه. اردکی روی این پشت بام تخم گذاشته که تخمش در کمتر از 2 ثانیه به زمین می رسد. تخم مرغ از کدام سمت پرت شده است؟


مسئله 5 - هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند، بازمانده ها را کجا دفن می کنند؟


مسئله 6 - من دو سکه به شما می دهم که مجموعش 30 تومان می شود. اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد. چطور ؟

و اما جواب:

جواب مسئله 1 - راننده اتوبوس را فرض کرده اید خودتان باشید پس "راننده هم سن شما" باید باشد.

جواب مسئله 2 - همه کلاغ ها، چون آنها فقط "در شرف پرواز" هستند و هنوز از روی درخت بلند نشده اند! ( اگر جواب شما 2=3-5 بوده بدانید دوباره محاسبات جلوی تفکرتان را گرفته است)

جواب مسئله 3 - هیچ. آن نوح بود که حیوانات را به کشتی برد و نه موسی! ( "چه تعداد" جلوی فکر کردن شما را گرفته است)

جواب مسئله 4 - سوال اشتباه است. چون وقتی از اردک استفاده شده دیگر نباید از کلمه تخم "مرغ" استفاده شود!

جواب مسئله 5 - آنها بازمانده ها هستند پس جان سالم بدر برده اند! (شما به وسیله کلمه "دفن کردن" به اشتباه افتادید)

جواب مسئله 6 - یک 25 تومانی و یک 5 تومانی. به یاد بیاورید (فقط یکی از آنها) نباید 25 تومانی باشد و همین طور هم هست. یکی از آنها 25 تومانی نیست! (شما با عبارت "یکی از آنها نباید" به اشتباه افتادید)