مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!
مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

شادی ما در شادی دیگران است

در سمیناری به حضار گفته شد اسم خود را روی یک بادکنکی بنویسید.
همه این کارو انحام دادند و تمام بادکنک ها درون اتاقی دیگر قرار داده شد.
سپس اعلام شد که هر کس بادکنک خود را ظرف 5 دقیقه پیدا کند.
همه به سمت اتاق مذکور رفتند و با شتاب و هرج و مرج به دنبال بادکنک خود گشتند ولی هیچکس نتوانست بادکنک خود را پیدا کند.
دوباره اعلام شد که این بار هر کس بادکنکی که برمی دارد به صاحبش دهد.

طولی نکشید که همه بادکنک خود را یافتند.
دوباره بلندگو به صدا درآمد که این کار دقیقاً زندگی ماست.
وقتی تنها به دنبال شادی خودمان هستیم به شادی نخواهیم رسید
در حالی که شادی ما در شادی دیگران است، شما شادی را به دیگران هدیه دهید و شاهد آمدن شادی به سمت خود باشید.

آب و سنگ

دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند...

اما دو تکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند!

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم،فهم دیگران برایمان مشکل تر،

و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد...

آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،

به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوج تر و مصمم تر است.

سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد؛

اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.

در زندگی نیز معنای واقعیِ سرسختی، استواری و مصمم بودن را

باید در دل نرمی و گذشت جستجو کرد.

گاهی لازم است کوتاه بیایی...

گاهی نمی توان بخشید و گذشت...

اما می توان چشمان را بست وعبور کرد

گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...

گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوزی که نبینی... ولی با آگاهی و شناخت؛

و آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت.

تولد دوباره

عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است، عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند، ولی برای اینکه به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد. زمانیکه عقاب به 40 سالگی می رسد: چنگالهای بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه ی گرفته را نگاه دارند.

نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود و شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسبند و پرواز برای عقاب دشوار می گردد. در این هنگام عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد:

- یا باید بمیرد (بترسد و کاری نکند)

- یا آن که فرایند دردناکی که 150 روز به درازا می کشد را پذیرا گردد (بترسد ولی... اقدام کند)

برای گذرانیدن این فرآیند عقاب باید به نوک کوهی که در آنجا آشیانه دارد پرواز کند. در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ می کوبد تا نوکش از جای کنده شود. پس از کنده شدن نوکش، عقاب باید صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک کهنه رشد کند، سپس باید چنگال‌های پیشین را از جای برکند. زمانیکه به جای چنگال های کنده شده، چنگال‌های تازه ای در آیند. آن وقت عقاب شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش می کند. سرانجام، پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد آغاز کرده... و 30 سال دیگر زندگی می‌کند.

چرا این دگرگونی ضروری است؟ فرار از زندگی مرغی!

بیشتر وقت‌ها برای بقا، ما باید فرایند دگرگونی را آغاز کنیم . گاهی وقت ها باید از خاطرات قدیمی، عادت های کهنه و سنت های گذشته رها شویم. تنها زمانی که از سنگینی بارهای گذشته آزاد شویم می‌توانیم از فرصت های زمان حال بهره مند گردیم.

امید

تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و

زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام میارند،

حداکثر زمانی رو که موشها تونستند دوام بیارند 17 دقیقه بود.

سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر 17 دقیقه می تونند زنده بمونند

به همون استخر انداختند،

اما این بار قبل از 17 دقیقه نجاتشون دادند.

بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو به استخر انداختند.

حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟

26 ساعت !!!!!!!!!!!!

پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که

اونها امیدوار بودند تا دستی، باز هم اونها رو نجات میده

و تونستند این همه دوام بیارن.


"امید، قوه محرک زندگی است"

خدا نکند...

دیروز از هرچه بود گذشتیم و نکند امروز از هرچه هستیم!!!

آنجا پشت خاکریز بودیم و نکند امروز در پناه میز!!!

دیروز دنبال گمنامی بودیم و نکند امروز مراقب باشیم تا ناممان گم نشود!!!

یادش بخیر... جبهه بوی ایمان می داد... نکند امروز ایمانمان بو بگیرد!!!

نکند باورمان دهند خشونت طلبانه جنگیدیم... و نه رئوفانه دفاع کردیم!!!

نکند بشویم مصداق آنان که فریفته دنیا شدند و...

نکند...

خدا نکند...

باید مراقب بود... شیاطین در کمین ایمانند...

تنها "خواستن" می خواهد

Click to view full size image

چه نیکوست که «امروز» ما بهتر از دیروز

و «فردا» ی ما بهتر و روشن تر از امروز

و «فرجام» کار ما بهتر از «آغاز» آن

و «آخرت» ما بهتر و آبادتر از «دنیا» ی ما باشد.

و... این، شدنی است،

تنها «خواستن» می خواهد.

امتحانات

زندگی پر از امتحانات جورواجور است...

مهم این است که در زیر این امتحانات کمر خم نکنیم

 بلکه کمر همت ببندیم و سربلند بیرون بیاییم...

عقل و شهوت

خداوند به فرشتگان عقل داد بدون شـــهوت

حیوانات را شـــهوت داد بدون عقل

انسان را شــــهوت داد با عقل

هر انسانی که عقلش بر شـــهوتش غلبه کند از فرشتگان بهتر است

هر انسانی که شـهوتش بر عقلش غلبه کند از حیوان بدتر است...

روانشناسی رنگ ها :

روانشناسی رنگ ها :

سیاه : بی علاقگی به زندگی ، افسردگی ، منفی گرائی ، بدبینی ،

لجبازی ، نفی هر چیزی ، ناباوری

خاکستری : گوشه گیری ، بی تفاوتی ، کندی روانی حرکتی یا

سایکوموتور ، عدم علاقه به فعالیت

قهوه ای : نیاز شدید با آسایش جسمی و روحی ، علاقمندی به

خانواده ، فعال بودن

آبی : نیاز به آرامش کامل و خوشنودی خاطر ، علاقه به

دوستان و نزدیکان

سبز : پشتکار داشتن ، استقامت ، قدرت اراده ، غرور ، و بلند پروازی

بنفش : روحیه هنرمندانه و شاعرانه داشتن ، رومانتیک بودن ،

دوستدار هنر و زیبائی ، تمایل به متکی بودن

زرد : پیشرفت و امید به حل مشکل ، اهل زندگی بودن ،

قرمز : آرزوهای زیاد داشتن ، شور و شوق زندگی داشتن ،

قدرت اراده ، تهور...

رنگین پوست

ܓܓܓ

وقتی به دنیا میام، سیاهم
وقتی بزرگ میشم، سیاهم
وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم
وقتی سردم میشه، سیاهم
وقتی می ترسم، سیاهم 
وقتی مریض میشم، سیاهم
وقتی می میرم، هنوزم سیاهم  
   
و تو، آدم سفید!
وقتی به دنیا میای، صورتی ای!
وقتی بزرگ میشی، سفیدی!
وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی! 
وقتی سردت میشه، آبی ای!
وقتی می ترسی، زردی!
وقتی مریض میشی، سبزی!
و وقتی می میری، خاکستری ای!
 و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟!!!

واژه آکبند از کجا آمده است؟

واژه آکبند از کجا سرچشمه گرفته است؟

همه شما در ایران واژه آکبند را حتما شنیده اید. آیا هیچوقت فکر کرده اید که این واژه از کجا آمده و به چه معنا می باشد؟

آیا می دانستید واژه آکبند نه واژه ای لاتین است و نه پارسی؟!

آیا می دانید این واژه از طرف چه کسانی و چطور وارد زبان پارسی شده؟

قدیمها که بندر آبادان بهترین بندر ایران بود و تمام کشتی های تجاری (که اکثرا از کشور انگلستان وارد ایران می شدند) آنجا بارشان را تخلیه میکردند یا بار میزدند، روی برخی از اجناس که خیلی مرغوب بودند یک نوار کشیده شده بود و نوشته شده بود:

UK BAND (United Kingdom Band ! به معنی بسته بندی شده انگلیس)

ولی کارگران عزیز آن را آکبند می خواندند و همین طور شد که این واژه در تمام ایران منتشر شد و همه به جنسی که بسته بندی شده و نو می باشد، می گویند آکبند!!!

پرنده ای به نام اسکل


کل قیافه اش را نگاه کنید مثل بی خردان است، به خاطر همین به یه نفر که ابله هست، میگن اسکل.

در خصوصیات این پرنده نوشته اند که او وقتی برای زمستان غذا جمع آوری می کند محل نگهداری آنها را فراموش می کند و به خاطر همین با مشکل مواجه می شود، یا هنگام خانه سازی فراموش می کند که خانه اش را کجا ساخته است، و اگر از لانه اش بیرون بیاید راه بازگشت را پیدا نمی کند!

حال مجددا قیافه اش را ببینید... بلاهت از آن می بارد... ولی خیلی بامزه است!


پیدا کن...

چشماتو ببند!

موس را روی تصویر بچرخون

 دستت را از روی موس بردار

بعدش چشماتو باز کن

حال پیدا کن، نشانه گر کجاست؟!!


اصول اولیه زندگی...

* غرور، مانع یادگیری است.

* تعصب، مانع نوآوری است.

* کم رویی، مانع پیشرفت است.

* ترس، مانع استقامت است.

* تخیل، مانع واقع بینی است.

* بدبینی، مانع شادی است.

* خود شیفتگی، مانع معاشرت است.

* شکایت، مانع تلاش است.

* خود بزرگ بینی، مانع محبوبیت است.

* عادت کردن، مانع تغییر است...