یک شمـع می تواند بدون آنکه خاموش شود
هزاران شمـع دیگررا روشن کند؛
مثل مهربانـــی که هیچ وقت با
تقسیم شدن کم نمی شود.
زیباست که ببینی کسی می خنـدد،
و زیباتر اینکه بدانی خـودت
باعث خنــده اش شده ای...
یاد من باشد فردا دم صبح ، به نسیم از سر صدق سلامی بدهم و به انگشت نخی خواهم بست تا فراموش نگردد فردا ... زندگی شیرین است ، زندگی باید کرد گرچه دیر است ولی کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید به سلامت ز سفر برگردد بذر امید بکارم در دل ، لحظه را در یابم ... من به بازار محبت بروم فردا صبح مهربانی خودم، عرضه کنم ... یک بغل عشق از آنجا بخرم ... !
یاد من باشدباز اگر فردا غفلت کردم آخرین لحظه ی از فردا شب ،من به خود باز بگویم این رامهربان باشم با مردم شهرو فراموش کنم هر چه گذشت......مهناز گلم!ممنون برای انتخاب این شعر زیبا
یاد من باشد فردا دم صبح ،
به نسیم از سر صدق سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش نگردد فردا ...
زندگی شیرین است ، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم در دل ،
لحظه را در یابم ...
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم ...
یک بغل عشق از آنجا بخرم ... !
یاد من باشد
باز اگر فردا غفلت کردم
آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم
این را
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت......
مهناز گلم!
ممنون برای انتخاب این شعر زیبا