ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
خدایا! تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است می توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدائی رسید .
هنگام وداع ! فرا رسیده است
شمعی بود ، از دنیای خود جدا شد ، به پهنه ی عالم قدم گذاشت ، به دام عشق پروانه افتاد ، اسیر شد، سوخت ، گرفتار شد.
اما از خواب بیدار شد ، هرکس به سوی کار خویش رفت ، همه رفتند و او را تنها گذاشتند ؛ شمع دور افتاده.
شمع بودم ، اشک شدم ؛ عشق بودم ، آب شدم ؛ جسم بودم ، روح شدم ؛ قلب بودم ، سوز شدم ؛آتش بودم ، دود شدم.
دکتر چمران
روحش شاد
خسته شده ام ،پیر شده ام ،دلشکسته ام ،ناامیدم،دیگر آرزویی ندارم،احساس می کنم که این دنیا دیگر جای من نیست ،با همه وداع می کنم و می خواهم با خدای خویش تنها باشم .
خدایا! به سوی تو می آیم از عالم و عالمیان می گریزم،تو مرا در جوار رحمت خود سکنی
روحشون شاد
ای خدای بزرگ آن قدربه ما عظمت روح وتقوا عطا کن که همه وجود خودرا با عشق ورغبت قربانی حق کنیم.
شهید دکتر مصطفی چمران
روحش شاد