مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!
مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

آشی برات بپزم که یک وجب روش روغن باشه!!

ناصرالدین شاه سالی یک بار (آن هم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع میشدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می دادند. بعضی سبزی پاک می کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب به ناصر الدین شاه مشغول کاری بود.

خود اعلی‌حضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سر آشپزباشیِ ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد. به دستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال، کاسه آشی فرستاده می‌شد و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.

کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می‌شد کمتر ضرر میکرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می‎کرد حسابی بدبخت می‌شد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می شد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بِهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روش روغن باشه!!

از کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه پزشک مخصوص ناصرالدین شاه

نظرات 3 + ارسال نظر
ارمغان سلامتی-مدرسه سلامت چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت 16:47

maedeh یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 18:23

جالب بود. ایشالا هیچکدوممون برای همدیگه از این آش ها نپزیم.

*** شنبه 19 مهر 1393 ساعت 20:06

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد