ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
آن روز، پرنده آهنین، حامل فرشته ای بود که
بر فرودگاه چشمان منتظرانش می نشست و
جاده ها، شاخه شاخه گل در مسیرش می ریختند
تا باغبان بازگشته از سفر را استقبال کنند.
گل ها، اشاره ای سرخ بود برای رسیدن او به بهشت زهرا؛
آنجا که جوانان عاشق، قطعه به قطعه عشق خود را
با نام و تاریخ شهادت، بر مزار پاکشان امضا کرده بودند.
... و سرانجام، روح خدا بر بلندای سخن خویش،
اشتیاق دیدار را به اوج تماشا رساند.
آن روز، زنگ اول مدرسه ای بود که استاد عشق
با درس «اللّه اکبر»، تمام مسیر را خلاصه می کرد.
یاد امام عزیز وهمه شهدا به خیر
یادشان به خیر!