خوش آمدید پرستو های مهاجر!
ای بازوان رهبــر و پــویندگان حق⁞ | ⁞مــردان استقامت و ایمـــان خوش آمدید |
ای فاتـــحان قلّـــه ایثـــار و افتخار⁞ | ⁞گـل واژه های مکتب و قرآن خوش آمدید |
ای بوســـه گاه روح خـدا بازوانتان⁞ | ⁞ای راستین رسول شهیدان خوش آمدید |
گـل های انقلاب که عطر وصالتان⁞ | ⁞خوشتــر ز بوی عطر بهاران خوش آمدید |
بــر روی دیـده همه مــا قـدومتان⁞ | ⁞آزادگـــان بـه مهـــد دلیــران خوش آمدید |
«طاهرنیا»
تو آن دلیــل خدایی که حاضری امّا
بــــرای آمـدنت نـدبه خوانـــــده ام؛ آقــــا
خدا کـند که بتـابی به باور مـــردم
و گل کنی به بلنـــــدی عشق در دلها
من شک ندارم میرسد آن فـرصت موعود
سرسبـــــز میگردد زمین از بـرکت موعود
من شک ندارم آسمان هم رام خواهد شد
روزی به زیــــر گام های قـــــدرت موعـــود
اى کاش که انتظــــــار معنى می شـــــد
بى تابى جویبار معنى می شد
وقتى که سحـــــر شکوفه صبح دمیـــد
با آمـــدنت بهـــار معنى می شــــد
باز امشب عشق تنها می شود
زخم سهم فرق مولا می شود
آفتاب عشق گلگون می شود
سینه ی سجاده پرخون می شود
پشت نخل آرزو خم می شود
داغ حسرت سهم آدم می شود
جاده می ماند غریب و بی سوار
ذوالفقار عدل می گیرد غبار
ماه برکت زِ آسمان می آید
صوت خوش قرآن و اذان می آید
تبریک به مؤمنینِ عاشق پیشه
تبریک، بهار رمضان می آید
نصف تاریخ عاشقی آب است / قصه هایی عمیق و پر احساس
قصه هایی پر از فداکاری / قصه هایی عجیب اما خاص
قصه آب چشمه زمزم / زیر پا کوبه های اسماعیل
قصه نیل و حضرت موسی / قصه آن گذشتن حساس
قصه حفظ حضرت یونس / توی بطن نهنگ در دریا
یا که نفرین نوح پیغمبر / بر سر مردم نمک نشناس
قصه ظهر روز عاشورا / بستن آب روی وارث آن
کربلا بود و یک حرم تشنه / کربلا بود و حضرت عباس...
بین افسانه های آب و جنون / قصه تازه ای اضافه شده:
قصه بیست و هفت ساله ای از / صد و هفتاد و پنج تا غواص...
الا ای عاشقان او خواهد آمد
همه خلق جهان، او خواهد آمد
به هوش ای جمله انسانهای عالم
الا ای مردمان، او خواهد آمد
بشارت بر شما ای اهل عالم
به زودی بی گمان، او خواهد آمد
ظهورش وعده حق الهی است
یقین این را بدان، او خواهد آمد
جمالش می شود خورشید هستی
چو نور از آسمان، او خواهد آمد
دهید این خوش خبر بر کل دنیا
خوشا بر حالتان، او خواهد آمد
بپاخیزید و خود آماده سازید
که روزی ناگهان، او خواهد آمد
ای دل شیدای ما، گرم تمنّای تو
کی شـــود آخر عیان، طلعت زیبای تو
گـــــر چه نهانی ز چشم، دل نبود ناامید
می رسد آخر به هم، چشم من و پای تو
نیمه ی شعبان بود روز امیــــد بشــــر
شادی امروز ما نهضت فردای تــو
"میلاد نــــور مبارک"
عاقبت فصل زمستان به ســــر آید روزی
باز هم گل دهد این باغ ثمر نزدیک است
قطره چون رود شود راه به جایی ببــــرد
به دعای فــــرج جمع اثــــر نزدیک است
سلام بر شـعبان و اعیادش،
سلام بر حسین و عباسش،
سلام بر سجاد و سجودش،
ســـلام بر نیمه ی شعبان و ظهـــور مولودش.
آغاز ماه رسول خدا، مبارک باد.
سلام من به امامی که صیدِ زندان شد
میان اوج بلا کوه صبر و ایمان شد
ســـــلام من به نمــــازی که حلقه ی زنجیـــــر
به جای دانه ی تسبیح، مونس آن شــد
سلام من به نوایی که همچو آه علی
میان قعرِ سیه چالِ خصم پنهان شد
ســلام من به مناجات و ذکر یا زهـــــرا
که مَحــــرم دل ســـــوزان او به زندان شـــد
او حاضر است ولی ظاهر نیست!
ما ظاهریم اما حاضر نیستیم!
او منتظر حضور ماست و ما منتظر ظهور اوییم!
خدا کند که ما حاضر شویم تا او ظاهر شود...
در غیبتش مقصریم و در ظهورش موثر!!!
برای ظهورش دعا کنیم...
*** اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ***
معلـــــــم، هـــدفت عشـــــــق است و ایثــــار
هــــــــزاران خـفتـه از عشــــــق تــو بیــــــــدار
این نغمه دل آراست، که اَینَ الرَّجَبیّون
این جمله چه زیباست، که اّینَ الرَّجَبیّون
در ماه رجب، ماه خدا، ماه عبادت
این سفره مهیّاست، که اَینَ الرَّجَبیّون
ماهی است که الطاف خدا جاری و ساری است
بی هیچ کم و کاست، که اَینَ الرَّجَبیّون
گر غرق گنه هستم و اندر یَمِ حسرت
این غُصّه چه بی جاست، که اَینَ الرَّجَبیّون
ماه رجب و ماه دعا و طلب عفو
از هرچه خطاهاست، که اَینَ الرَّجَبیّون
از ماه رجب خوشه بچینیم که این مَه
ره توشه ی فرداست، که اَینَ الرَّجَبیّون
در روز جزا در صف محشر به قیامت
این بانگ چو برخاست، که اَینَ الرَّجَبیّون
بس حَظِّ عظیمی است چو گردیم مخاطب
کاین نغمه شَعَف زاست، که اَینَ الرَّجَبیّون
یا رب بنما یاریِ ما، بهره بگیریم
زین بزم که برپاست، که اَینَ الرَّجَبیّون
«حسین اکبری نودهی»
ای چاره ی درخواستگان ادرکنی
ای مونس و یار بی کَسان ادرکنی
من بی کَسم و خسته و مهجور و ضعیف
یا حضرت صاحب الزّمان ادرکنی . . .