مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!
مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

خدایا! بر من لطفت را بباران...

خدایا!

طعم عبادت خالصانه ات را بر من بچشان و

بر من نور رحمتت را بیفشان.

قلبی ده که جز یادت هیچ چیز خشنودش نکند.

سری ده که جز فکر تو در آن نباشد.

دستی ده که جز فرمان تو نبرد.

پایی ده که جز به راه تو نرود.

زبانی ده که جز کلام تو هیچ نگوید

چشمی ده که جز بزرگی ات هیچ نبیند

گوشی ده که جز سخن تو هیچ به جان نگوید.

خدایا! بر من لطفت را بباران.

خدایا! تنهایم مگذار


گـــــاهی نـــــه گریـــــه

آرامــت می کنــــد

و نـــــــــــه خنــــــــده ,, نــــــــه فریـــــــــاد

و نـــــــه سکــــــــوت

نـــــــه رفتـــــن و نـــــــه مانــــــــــدن

آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس

رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی

خدایا! تنها تو را دارم تنهایم مگذار...

من خدایی دارم

من خدایی دارم، که در این نزدیکی است

نه در آن بالاها!

مهربان، خوب، قشنگ...

چهره اش نورانیست

گاه گاهی سخنی می گوید،

با دل کوچک من،

ساده تر از سخن ساده من

او مرا می فهمد!

او مرا می خواند،

او مرا می خواهد،

او همه درد مرا می داند...

یاد او ذکر من است، در غم و در شادی

چون به غم می نگرم،

آن زمان رقص کنان می خندم...

که خدا یار من است،

که خدا در همه جا یاد من است

او خدایست که همواره مرا می خواهد

او مرا می خواند

او همه درد مرا می داند...

خدایا مرا دریاب!

من در این سکوت سنگین و مطلق شب به آستان تو آمده ام

آنقدر نیازمندم که یارای گفتنم نیست...

آنقدر غرق دریای تـمنّایـم که دلـم را فراموش کرده ام...

آنقدر اسیر مشتی خاکم که راه آسـمان را گم کرده ام...

کوله بارم پر از گناه و دستهایم خالیست...

امشب آمده ام ...

از تو می خواهم بر حال پریشانـم رحم کنی و

به من از لطف خویش نظر کنی...

چشمهای من، ملتمسانه امیدوار به چشمهای توست...

خدایا مرا دریاب!

عشق یعنی...

عشق یعنی اشک توبه در قنوت،

خواندنش با نام غفّار الذُّنوب

عشق یعنی چشمها هم در رکوع،

شرمگین از نام ستّارالعُیوب

عشق یعنی سر سجود و دل سجود،

ذکر یا رب یا رب از عمق وجود

آرام باش

آرام باش

تو خدا را داری

آن حقیقت،آن یگانه، آن هوادار شبانه

آرام باش

تو خدا را داری، آن معبود، آن پاک،

آن همه خوبی و احساس و بهار را داری!

آرام باش

تو خدا را داری

پس نگو تنهایم، پس نگو بی یاور، بی یارم

تو خدا را داری

یعنی عشق، معبود،

سنگ صبور دل من، دل تو

پس خموش!!!

ما خدا را داریم

کــافـیـسـت چـشـم بـاز کـنـیـم

زنــدگــی هـیـچ گـاه بـه بـن بـسـت نـمی رسـد

کــافـیـسـت چـشـم بـاز کـنـیـم

و راهـهـای گـشـوده ی بـی شـمـاری را 
فـرا روی خـود بـبـیـنـیـم .

"خـدا" کـه بـاشـد ،

هـر مـعـجـزه ای مـمـکـن می گـردد ...

به آسمان نگاه می کنم

خـــــــــدایـــــــــــا !

دلــــــم کــــــه برایـــــت تنــــــگ می شــــــود،

بــــــا آنکـــــــه می دانـــــم همـــــه جــــــــا هستی،

امــــــا بــــــه آسمـــــــان نگـــــــاه می کنم،

چــــــرا کــــه آسمـــــــــان

ســــــــــــه نشــــــــــــانه از "تــــــــــــو" دارد:

بــــی انتهـــــــــاست...

بــــــی دریــــــــــــــغ اســــــــت...

و چــــــون یـــــک دست مهربـــــــــــان،

همیشـــــــه بــــــــــالای ســــــر مـــــــاست...

ای یگانه همدم تنهایی...

خدایا ای یگانه همدم تنهایی های من:

قلبی به وسعت دریاها برای عشق ورزیدن،

احساسی به لطافت گلها برای مهربانی،

فرصتی به روشنی خورشید برای عبادت،

دستی به ظرافت نسیم برای یاری،

راهی به زلالی رود برای رسیدن به خوبی ها،

ردپایی به سفیدی برف برای ماندگاری ،

بارانی برای رویش واندیشه های نو،

اشکی ازعصاره وجود برای آ رامش،

آرامشی برای دستبابی به معنای زندگی،

و عمری به بلندای  آسمان و آسمانی برای پرواز

به سوی قله سعادت را به من ارزانی دار.

آمین یا رب العا لمین

نمازهایت را عاشقانه بخوان...

موضوع

نمازهایت را عاشقانه بخوان.

قبلش فکر کن چرا داری نماز می خونی؟؟؟

 آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که

 تمام عمر داری تکرارشون می کنی.

 تکرار هیچ چیز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست.

هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن...

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک،

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بـه دنـیـاست

تـا سجـده کـنـنـد... ولـو یـک سـجـده!

نام خدا

 

اگر مرا توان آن باشد که نام خدا را پیوسته تکرار کنم ...

دیگر نیاز به هیچ نیایشی نیست!
نامی که
شیرین تر از همه نام هاست ،
نامی که مالک همه زیباییها ،
ابرهای سپید ،
ماه تابان ،
نیلوفرهای پرطراوت طبیعت و موسیقی های طبیعت است ...
خدایا!
مرا توانایی آن ده
که نام های زیبایت را در تمام لحظه های زندگیم
زمزمه کنم و
به درک کامل برسم ...

تو مرا چه دیدی؟



خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم

تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم

تو را وفادار دیدم و بی وفایی نمودم

ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم

اما...

تو مرا چه دیدی؟

که همچنان بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی؟