مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!
مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

دانستنی های قرآن

دو آیه در قرآن هست که تمامی حروف الفبا  در آنها به کار رفته است:

الف) آیه 154 سوره آل عمران که آغاز آن چنین است: " ثم انزل علیکم من بعد الغم امنه  و نعاسا یغشی طا ئفه منکم ... تا آخر آیه " .

ب) آیه 29 ( آیه آخر ) سوره فتح که آغاز آن چنین است: " محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار... تا آخر آیه " . 

خرید خمیر دندان

زمانیکه خمیر دندان می خرید، اگر به قوطی یا لوله خمیر دندان توجه کنید، در پائین آن به یکی از چهار رنگ زیر علامت گذاری شده است:

اگر علامت رنگ سبز باشد: خمیر دندان از مواد طبیعی ساخته شده است.

اگر علامت رنگ آبی باشد: خمیر دندان از مخلوطی از مواد طبیعی و ادویه جات ساخته شده است.

اگر علامت رنگ سرخ (قرمز) باشد: خمیر دندان از مواد طبیعی و مواد شیمیایی ساخته شده است.

اگر علامت رنگ سیاه باشد: خمیر دندان کاملاً از مواد شیمیایی ساخته شده است.

پس بهتر است خمیر دندانی را خریداری کنید که با رنگ سبز یا آبی علامت گذاری شده است.

ذکر برای روزی فراوان


آیت الله بهجت(ره): کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود،

این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن هم یک صلوات بفرستد:

"اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عن سواک"

 یعنی خدایا مرا به وسیله حلالت از حرام خویش بی نیاز کن

و با فضل و بخشش خودت، از هرچه غیر خودت بی نیاز ساز....

جمع کردن اعداد به روش شیخ بهایی

آنچه که می خوانید ریاضیات به سبک شیخ بهایی است که از کتاب "خلاصة الحساب شیخ بهایی" که در سال 1311 قمری نوشته شده به فارسی برگردانده شده است این کتاب شامل ده باب و سی فصل در ریاضیات پایه، نجوم و سیارات می باشد.

در این روش؛

در جمع چند عدد چند رقمی که زیر هم نوشته شده ، بجای اینکه اعداد از سمت راست جمع شوند, از سمت چپ جمع زده می شوند. مانند مثال زیر

بالاترین سرعت

بالاترین سرعت تو دنیا، سرعت نور نیست !!!

سرعت رنگ عوض کردن آدم هاست...

نوه ی عزیزش

پسر کوچولو با اصرار سوار ماشین پدرش شد. هر کاری کردند از ماشین پیاده بشه نشد که نشد. خیلی آروم نشست صندلی جلو مثل آدم بزرگها.

بابا بزرگ هم مات و مبهوت نشسته بود صندلی عقب و غرق در خیالات خودش بود، و هر چند حالش خوب نبود از بی احساسی نوه ی عزیزش تعجب زده بود ولی به روی خودش نمی آورد.

به اولین خیابان که رسیدند پسر رو به باباش کرد وپرسید: بابا اسم این خیابون چیه؟ باباش جوابش رو داد. اما او ول کن نبود. اسم تمام خیابونها رو دقیق دقیق می پرسید. بالاخره حوصله باباش سر اومد با ناراحتی پرسید: بچه جون اسم این خیابونها رو می خوای چیکار کنی؟ به چه دردت میخوره؟
پسرک با صدای معصومانه اش گفت: بابایی میخوام اسم خیابونها رو خوب خوب یاد بگیرم تا وقتی تو هم مثل بابابزرگ پیر شدی ببرمت اونجا تنها زندگی کنی.

دنیا رو سرش خراب شد. نگاهی از آیینه به پدر پیرش کرد، خودش رو اون پشت دید. از همون جا بسرعت دور زد. و برگشت بطرف خونشون. پسر کوچولو اون جلو یواشکی داشت می خندید. برگشت و دستای داغ و تب دار بابابزرگش رو تو دستای کوچیکش محکم فشار داد، اشک از چشم های پیرمرد سرازیر بود.

خیلی دیر شده!!

کسانی هستند که ناخود آگاه از خودمــــان می رنجانیم.

مثل ساعت هایی که صبح دلسوزانه زنگ می زنند.

و میان خواب و بیداری بر سرشان می کوبیم.

بعد می فهمیم که خیلی دیـــر شده!

کنایه ها

گلایه ها عیبی نــــدارند،

کنایه هاست

که ویـــــــران می کنند...

قدرت کلمات


قدرتِ کلماتت را بالا ببر

نه صدایت را!

این باران است که باعث رشد گلها می شود

نه رعد و برق!!

دیدگاه متفاوت

شما فکر می کنید که این یک قورباغه است؟ و لی من فکر می کنم که این یک اسب است! کمی صبر کنید...



نکته اخلاقی: همانطور که بصورت واضح در تصویر بالا مشاهده می کنید، باید به نظرات و عقاید یکدیگر احترام بگذاریم. فقط نیاز داریم کمی صبر کنیم و فعالانه به نقطه نظرات دیگران گوش دهیم!

مطلبی در زبان انگلیسی

کلمه Family

به معنی (خانواده)

سه حرف

" ILY "

را به همراه دارد

که همان مخفف

" I Love You "

می باشد.

و جالب است بدانید

FAMILY= Father And Mother I Love You

اینها چطوری می رن تو شیشه!

احتمالا از این چیزها دیدین، یه میوه ی بزرگ توی یه تنگ شیشه ای که

دهانه ی تنگ آن اونقدر کوچیکه که محاله میوه رو توش بندازن!

همیشه این سوال مطرحه، که اینها چطوری می رن تو شیشه!

اعتراف کن که نمیدونی!! البته شاید


اگه می خوای چیزی رو محدود و محبوس کنی،

باید از وقتی کوچیکه این کارو بکنی....

و وای به حال اونهائی که از اول تو محدودیت به دنیا میان و بزرگ می شن.

اصلا نمی فهمن تو چه دنیای کوچیکی نگه داشته شدن!

به دست خودشان

در هندوستان، شکارچیان برای شکار میمون سوراخ کوچکی در نارگیل ایجاد می کنند، موزی در آن می گذراند و زیر خاک پنهان می کنند.
میمون نزدیک می شود، دستش را به داخل نارگیل می برد و موز را بر می دارد اما دیگر نمی تواند دستش را بیرون بکشد، چرا که مشتش از دهانه ی سوراخ بیرون نمی آید.
به جای آن که نارگیل را رها کند، همان طور در برابر چیز غیر ممکنی می جنگد و در این هنگام شکارچی خیلی راحت میمون را به دام می اندازد.


نتیجه اخلاقی: بعضی نیز این گونه هستند، به دست خودشان به دام مشکلات می افتند، اما از چیزی که به دست آورده اند دست نمی کشند، خود را عاقل می دانند، و این کار اوج حماقت است!

کتاب پر ماجرا


زندگی کتابی است پر ماجرا،


هیچ گاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز