می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید:
چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم.
گفت: برای چه؟
پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضاً مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند.
مهربانی را وقتی دیدم
که کودکی، خورشید را
در دفتر نقّاشی اش سیاه کشید!
تا پدر کارگرش زیر نور آفتاب نسوزد...
مهربانی را وقتی دیدم
که کودکی می خواست آب شور دریا را
با آبنبات کوچکش شیرین کند...
مهربانی را وقتی دیدم
که کودکی زیر باران
دستهایش را برای گلی چتر کرده بود...
خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود
ز دام خال سیاهش کسی رها نشود
خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار
به نزد یار چو ما پست و بی بها نشود
جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر"
خدا کند که کسی تَحبِسُ الدُّعا نشود
شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده
خدا کند که به اخراج ما رضا نشود
مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست
خدا کند که مریضی من دوا نشود...
«رهبر معظّم انقلاب»
اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون
إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ ءٌ
ارتحال عالم جلیلالقدر و مجاهد خستگی ناپذیر حضرت آیتالله حاج سید صابر جباری نماینده محترم مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه محترم شهرستان بهشهر به مدت 35 سال تسلیت باد.
شخصیت گرانقدری که حیات پر برکت خود را صرف ترویج معارف نورانی اسلام ناب محمدی نمود و در دوران ۸ سال دفاع مقدس یار و همراه رزمندگان اسلام بوده و در دفاع از ولایت فقیه، آرمانها و اهداف عالیه انقلاب اسلامی همواره پیشقدم بوده است.
شهیـــدان شاهدانِ زنده هستند
چو خورشیدِ جهان تابنده هستند
شهیـــدان گــر چه رفتند از بـر ما
ولی در قـلب ما پاینده هستند...
این چه حرفیست که در عالمِ بالاست بهشت!
هـــر کجا وقتِ خوش افتاد، همانجاست بهشت...
دوزخ از تیرگیِ بختِ درونِ تو بُوَد
گر درون تیره نباشد، همه دنیاست بهشت...
"صائب تبریزی"
نتیجه حوالی 25 الی 30 نرمال است و امتیاز بیشتر از آن عالیست!
برای مشاهده به لینک زیر مراجعه فرمایید.
امتیاز شما چه عددی شده است!؟
توجه: در هر مرحله تا جوابتان درست نباشد به مرحله بعدی راه نخواهید یافت!
در نماز تو خدایا بدنم می لرزد
چون به لب نام تو آرم،سخنم می لرزد
یادم از بار گناه آید و سر منزل مرگ
وز غمِ این رهِ بی توشه تنم می لرزد...
«مهدی سهیلی»
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند»
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست.
تنها یکی از مردان دانا گفت: که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند، اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود.
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد. آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید:
« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام. سیر و پر غذا خورده ام و می توانم دراز بکشم و بخوابم چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!
آینهٔ دل چون شود صافی و پاک نقشها بینی برون از آب و خاک
هم ببینی نقش و هم نقّاش را فرش دولت را و هم فرّاش را
«مولوی»
کــارمند تـازه وارد به مـــدیــر:
جناب! من هرچی در یخچال اداره میذارم ،
سریع خورده میشه! ( پنیر، نون، گردو، حلوا و...)
بــرای صبحونه فـردای خودم چیزی باقی نمی مـونه!!!
مدیر: آقای محترم لطفاً اسمتونو روی مواد غذاییتون بنویسید!
کارمند: اسمم "صلواتی" هست و روی همه شون هم نوشته بودم!!!
شور عشقت به دل افتاده چنان مست شدم
که زخود قطع نمودم به تو پیوست شدم
آتش عشق تو در دل شرری زد که سحر
سوختم خاک شدم یکسره از دست شدم
نیست از من اثری هر چه بگردم چه کنم
لیک در کوی تو چون نیست شدم، هست شدم
سرنهادم به کَفَت پای بر افلاک زدم
مهر گشتم چو تو را، ذره شدم ،پست شدم
با تو بی پرده بگویم که گرفتار توأم
بی جهت نیست که آزاده وسرمست شدم
«محمد جواد باهنر»
چند سال پیش یک محقّق ژاپنی به نام پروفسور ماسارو ایموتو (Masaru Emoto) تحقیقات گسترده ایی را در زمینه ی مولکولهای آب انجام داد. ایشان در سلسله مقالاتی که ارائه دادند، مدعی شدند که مولکول های آب نسبت به مفاهیم معنوی، تاثیر پذیرند. این نظریات که از سوی مؤسّسات علمی مورد تائید قرار گرفته، مبتنی بر بررسی نمونه های فراوانی از کریستال های منجمد شده آب و مقایسه آنها با یکدیگر است.
پروفسور ایموتو با انجام حدود ده هزار آزمایش از سال 1994 یافته های خود را طی مقالاتی با عنوان پیام هایی از آب، در سال های 1999، 2002، 2004، 2008 میلادی، عرضه کردند.
ایشان گفتند بطور کلی چهار عامل بر روی آب تاثیر می گذارند و تغییراتی در آن ایجاد می کند.
1 . نامه برای آب
2 . نمایش تصویر برای آب
3 . پخش صوت برای آب
4 . خواندن دعا بر آب
و در ادامه می گوید، آب پیام مهمی برای ما دارد و اینکه نگاه عمیقتری به خودمان بیندازیم. زمانی که با آیینه آب به تماشای خود مینشینیم، این پیام به طور شگفتآوری خود را شفاف و درخشان میکند. میدانیم که زندگی بشر و گیاهان مستقیماً به کیفیت آبی که در اطراف یا درونشان وجود دارد وابسته است. شاید قبل از تحقیقاتِ همراه با عکسِ جناب ایموتو، این امر برایتان خیلی ملموس نباشد، اما بعد از دیدن تحقیقاتِ ایشان، بطور کلی نظر همه شما دگرگون خواهد شد و منبعد با حس و احترام خاصی نسبت به تاثیرات متقابلی که شما بر آب و آب بر شما می گذارد، برخورد خواهید کرد تا برکت بر جهان و جانتان جاری شود...
اگــــر قـــدر تـو را دانسته بودیم اگــر عهد و وفا نشکسته بودیم
دل مـــــا خانه غمهـــا نمیشد غــم هجـران نصیب ما نمیشد
اگـــر شـــرط تولاّ کـــرده بودیــم هـر آنـچه گفته مولا کرده بودیم
نمیشــد روز مـا شام سیاهی نمیشد قسمت ما این جدایی
دختــران ، فــرشتگانی هستند از آســمان؛
برای پــر کـــردن قلب مــا بــا عشق بی پایان...
میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت
میشه با تو پر کشید توی راه سرنوشت
میشه با عطر تنت تا خود خدا رسید
میشه چشم نـازتو رو تـن گلــها کشید
خداوند لبخند زد و از لبخندِ او دختر آفریده شد !
روز دختر مبارک !
با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته های سرزمینم...
باغ حــرم تو گلشن رضــوان است
قم، جلوه ای از تجلّی ایمان است
بیـــن حـــرم تـــو و امـــام هشتـم
بیـن الحـرمین کشـور ایــران است